تلفیق معماری و رفتگان

تلفیق معماری و رفتگان

تلفیق معماری و رفتگان کانون عکس اصفهان
تلفیق معماری و رفتگان
حسین نوری/کارگروه خبر کانون عکس اصفهان
مقابل هایپرمی با چند تن از دوستان ایستاده بودیم. تصور عجیبی بود. از همان ابتدا نقش یک مکان عمومی مدرن در برنامه موج می‌زد.ساعت ۱۰:۱۵ دقیقه صبح بود. بچه‌ها رسیده بودند. پیاده به سمت تکیه میرفندرسکی پیاده راه افتادیم. بعد از نظاره کردن قبرهای روباز بیرون از تکیه با نگهبان قدیمی آنجا که پیرمرد خوش‌اخلاقی بود روبه‌رو شدیم. تک‌به‌تک به او سلام کردیم. تصور ما این است دوستی و احوال‌پرسی بهترین راه‌حل دنیا برای ثبت عکس‌هاست. شما را از هر خطری مصون می‌دارد. آن‌هم در چنین مکان نابی. در حیاط مجتمع عکس یادگاری گرفتیم. سنگ‌های تاریخی روی پایه‌ها استوار بودند و اتاقک‌ها و قبرهای داخل حیاط آهسته به ما نگاه می‌کردند. فضا چنان گیجی عظیمی داشت که هر بار باید به یاد می‌آوردیم کدام اتاقک را بازدید کرده‌ایم. با دیوار نگارها مواجه شدیم. حروفی که بر سفیدی دیوار در کنار مردگان نقش بسته بودند. با خرابی فضا و بسته بودن بعضی از اتاقک‌ها نیز. اگر ازفرم  گزارش‌نویسی کمی دور شویم نظر شخصی من این است چنین فضایی ازلحاظ زیبایی کم از میدان نقش‌جهان ندارد. اما آن‌چنان درگیر خاطرات خاک شده و تخریب گشته که فراموش کرده چه شکلی بوده. است. پیرمرد همان پیرمرد سال‌های متمادی و قبرها به همان شکل پیشین است. ما تناقض مکان و واژه‌هاییم که در روز جمعه سمت ثبت تصاویرمان با دیوارها و قبرها احاطه‌شده است. معماری بنا به حدی بی‌نظیر و عجیب است که نه‌تنها نمی‌توانستیم در یک ساعت وقتمان چیزی از آن ثبت کنیم بلکه تنها زمانی برای شناخت آنجا بود. از درخت ناب، سوخته و عظیم تکیه نمی‌توان گذشت. سخنی از او به میان نبرده‌ام تا او هم‌تراز با آدم‌هایی باشد که زیرخاک و  جزئی از خاک شده‌اند. عکس یادگاری دیگری ثبت کردیم. عده‌ای از دوستان برنامه را ترک کردند و ما به سمت تخت فولاد قدم برداشتیم. کمی پیاده‌روی و تلفیق قبرها با چمن و درخت را نظاره کردیم. مردمی که برای سر زدن به رفتگانشان آمده بودند و ما که برای ثبت رفته‌ها از خیالمان به آنجا رفته بودیم.