پرونده ای درباره ایان ویلمز

پرونده ای درباره ایان ویلمز

پرونده ای درباره ایان ویلمز 150 150 کانون عکس اصفهان

اختصاصی کانون عکس اصفهان

ترجمه و تالیف/مهدی رضا زاده- دبیر بخش مقالات کانون عکس اصفهان

 «ایان ویلمز» چگونه  «ایان ویلمز» شد؟

«ایان ویلمز» در سال ۱۹۸۵ در کیچِنِر کانادا به دنیا آمد. ذهن کنجکاو و آگاهش ، رفته رفته اورا به جست و جو درباره  حواشی جوامع بشری و عکاسی از مناطق رها شده و افراد بی خانمان سوق داد.آثار ایان عمیقا ریشه در مباحثات مبارزات سیاسی و اختلافات طبقاتی  دارد.در طی این سال ها مجموعه عکس هایش در نمایشگاه های معتبر  آمریکای شمالی و اروپا ،از جمله نمایشگاه انفرادی گالری «پیکتو» و گالری «۴۴ » مرکزعکاسی معاصر و نمایشگاه گروهی «اُوبُرن» و «باو-اکسی» به نمایش گذاشته شده است. ویلمز در عکس هایش تلاش می کند با محیط عاطفی موضوعات پیرامون خود ارتباطی شاعرانه برقرار کند ؛ رویکردی روشمند برای ساخت تصاویر. ا

این هنرمند  قصه زندگی  مردم دردمند ، محیط زیست و فرهنگ فراموش شده را به تصویر می کشد. او از
بزرگراه های گرم آمریکای جنوبی تا خط آهنهای یخ زده ی سیبری به برقراری ارتباط میان موضوعات پیرامون خود با دیگر موضوعات پرداخته است.عکس های ویلمز در روزنامه ی «تایمز» ، «نیویورک تایمز» ، مجله ی
«هارپرز» و «گاردین» به نمایش در آمده است.

ایان موفق به کسب جوایز و کمک های مالی متعددی  است که از جمله ی آنها می توان به جایزه ی شورای کانادا ، کمک هزینه شورای هنر اُنتاریو ، جایزه جشنواره عکاسی کانتکت ، جایزه افتخاری عکاسی مَگنوم، جایزه عکس بین المللی سال، دیپلم افتخاری بهترین عکاس خبری از انجمن عکاسان ملی مطبوعات و جایزه بنیاد ارغوانی، اشاره کرد . ویلمز در حال حاضر عکاس مستند سیارو یکی از اعضای مؤسس  « بورال کلکتیو » است که در زمینه ی  روزنامه نگاری و هنر معاصر   فعالیت می کند.

«تا زمان درخشش خورشید» عنوان نمایشگاهی است که بتازگی از این هنرمند در نیویورک برپاشده است.

گفت و گو با  «ایان ویلمز»

ما نباید هر کاری را که دیگران انجام می دهند انجام دهیم

***** سال گذشته ،برای مقاله «در سایه ی شن های روغنی »  برنده جایزه ی مجله ی
بین المللی عکس خبری و مقاله ای  NMAF شدید این پیروزی به چه صورت تو را در گسترش حرفه ات یاری کرد؟

NMAf  جایزه ی ارزشمندی است و خیلی از بابت دریافت آن خوشحالم.مطمئن هستم در روند پیشرفتم موثر بوده و مرا به عنوان یک عکاس مستند بالا کشیده است.و مهمتر از  اینکه این رویداد برای آثارم  بینندگان بیشتری را به ارمغان آورده است ،؛پس خوشحالم.

*****  توصیه ی تو برای عکاسان خبری و مقاله ای فعلی و یا نامزد های آتی  جوایز NMAF چیست ؟

در بینش صحیحی که در کار خود دارید بمانید. ضرورتا به خود زمان بدهید تا با وجود مشکلاتی که در این راه هست ، آن را به ثمر رسانید از این طریق که باور داشته باشید این کار باید انجام پذیرد حتی اگر سودآور نباشد.

****از زمان دریافت NMA ، چه پروژه های عکاسی را کامل کرده اید؟

روی عکس مقاله ای کار می کردم که  بیانگر ستم های منونایت های مذهبی در اروپا و
روسیه، بین قرن ۱۶ تا ۲۰ میلادی می باشد. نام این مجموعه « چرا ما راه می رویم» است  و می توان آنرا در لینک WWW.IANWILLMS.COM\WHYWEWALK مشاهده کرد.

**** تاکنون به کشور های بسیاری سفرکرده اید عکس هایت در نیویورک تایمز از  آلمان، فرانسه ، صربستان و اخیرا در هاییتی به چاپ رسیده است؛چه عاملی سبب همکاری شما  با نیویورک تایمز شد؟

زمانیکه تازه شروع به همکاری با نیویورک تایمز کردم ، فقط کارهایم را برای ناشر می فرستادم  و می گفتم ؛ سلام.چه خبر؟!

اما درحال حاضر آن ها مرا کارمند آنجا می دانند . پس ازاینکه دوره سفرهایم به اروپا به پایان رسید ، عکس هایم را به نیویورک تایمز ارسال کردم و گفتم ؛ سلام من الان در آلمان هستم .

ناشری از نیویورک تایمز با من تماس گرفت و گفت : بتو احتیاج دارم تا این پروژه را انجام بدهی . می توانی به اینجا بیایی ؟ …پذیرفتم و سخت مشغول کار شدم. آنها تحت تاثیر کار من قرارگرفته بودند  به همین خاطر، پروژه های بیشتری به من سپرده شد . داستانی در مرز آلمان وفرانسه ، دو داستان در لهستان و یکی از صربستان از جمله فعالیت های من با نیویورک تایمز بود .بسیاری از وظایفی که به من سپرده شده بود را  برای آن ها به کانادا فرستادم .

وقتی که ناشران ، به کیفیت کار هایم  پی بردند ، اعتمادشان به من بیشتر شد و مرا به مناطق دورتری اعزام کردند در واقع ماموریت بعدی من «هاییتی» بود .

بعد از اینکه از مدرسه فارغ التحصیل شدم ، احساسی کاملا واضح در خود داشتم .به خانه رفتم و متوجه ی ایده ی وحشتناکی شدم ;؛ مدرسه تمام شده و دلم می خواهد به عنوان یک عکاس وارد دنیای واقعی شوم !

در ابتدا این کار مثل کوهی بود که درمقابلم قرار گرفته بود و من به آن زل زده بودم اما قدم به قدم رو به جلو رفتم . شروع کردم به برقراری تماس ، ارسال ایمیل ، کار بر روی وب سایتم ، توزیع کارت تبلیغاتیم  ، رفتن به کنفرانس ها و تمام چیزهایی که در اطرافم قادر به انجام دادن آنها بودم و قطعا انتظار نداشتم به جایگاهی که امروز در آن هستم ؛برسم.

می دانستم که این را می خواهم اما اگر در آن زمان به من می گفتید که چنین ماموریت هایی انجام خواهم داد و یا موفق به کسب چنین جوایزی می شوم،گمان می کردم شوخی می کنید . اما همچنان ترسی را در خودم احساس می کنم و فکر می کنم این نگرانی و سختگیری ام طبیعی است.

****درکت می کنم . درباره ی اولین عکس هایی که گرفتی برای ما صحبت کنید . چه موقع شروع کردید؟

همیشه مجذوب عکاسی بودم. در خاطرم هست وقتی ۱۲ ساله بودم ،اولین دوربینم ، یک دوربین «های-جکینگ» بود. به هر جایی که می رفتم عکس می گرفتم و تمام حلقه های فیلم را هدر می دادم؛ تصاویر افتضاح بودند. وقتی ۱۵ سالم بود در یک فروشگاه دوچرخه سازی کار
می کردم که دوربینی در آنجا پیدا کردم و رفتم بیرون وعکس گرفتم.بعد ها حلقه ی فیلم آن دوربین به یک مسابقه ی عکاسی راه یافت و برنده ی آن مسابقه شدم.

****چه اهداف بلند مدتی را دنبال می کنید ؟

می خواهم یک آپارتمان داشته باشم . چون تا به امروز اکثرا در حال سفر بودم و امکان ماندن و سکنی گزیدن برایم نبود و می توانستم به جای پرداخت کرایه آپارتمان، برای سفرهایم بلیط هواپیما تهیه کنم. اما قصد دارم بزودی جایی برای زندگی داشته باشم، استودیویی مناسب مکانی  نه به قصد عکاسی بلکه یک  فضای کاری خوب.

***چه نتوصیه ای برای دانشجویان و عکاسان جوان دارید؟

مشکلی که در زمان کالج داشتم ، و آن  این بود که همیشه باید احساسات خود را بیان می کردم و همیشه به من گفته می شد که این کار درست نیست و من هم تلاش می کردم خود را  همرنگ با جامعه بکنم.بنابراین چیزی که به جوانان می توانم بگویم این است که  با کاری که انجام می دهید اگر احساسی برای بیان کردن دارید ، حتما آن را انجام دهید و اصلا احساس شرم نکنید. اگر کسی به شما گفت که این کار خوب نیست ، یک نگاه طولانی به او بیندازید و به او بگویید ما نباید هر کاری را که دیگران انجام می دهند انجام دهیم. من خودم هستم و این خوب است که من خودم هستم و  این نکته مهم  شما را از دیگران متفاوت می کند.

NMAF   : جایزه مجله بین المللی عکس خبری

**بیانیه مجموعه ای که روی سایت کانون عکس اصفهان قرار گرفته است

****«باید ببینیم »

ماجرای دیدارمجدد ایان ویلمز با پدرش از دریچه ی دوربین

………………………………………………………………….به عنوان یک عکاس مستند ، ویلمز از دریچه ی دوربین خود ، درد دیگران را به تصویر می کشید اما بعد از اینکه پدرِ خود را در یک حادثه ی دلخراش موتورسواری از دست داد ، عکس های او معنای دیگری به خود گرفت.

ویلمز می گوید : در دوسال گذشته مشغول کار بر روی یک سری عکس هایی بودم که در آمریکا و کانادا ، از شهری به شهر دیگر گرفته بودم. تا اینکه  نامه ای از خواهرم دریافت کردم : «پدر با موتورسیکلت در آفریقای جنوبی تصادف کرد.»

در دهم نوامبر ۲۰۱۴ ، برای پدرم یک حادثه ی دلخراش تصادف با موتورسیکلت  در آفریقای جنوبی رخ داد . بعد از شنیدن خبر راهی آفریقا شدم . روزی سه بار برای دیدن او به بیمارستان
می رفتم . والدینم دو ماه پس از تولدم از هم جدا شدند . تا شش سالگی هر هفته با پدرم ملاقات می کردم اما او واقعا نمی دانست چگونه با  کودک خردسال  خود ارتباط برقرار کند.من و پدرم  سال های زیادی بود که چندان به هم نزدیک نبودیم ،رابطه ی ما در سال ۲۰۰۸ به پایان رسید تا اینکه  این حادثه ، ما را در کنار یکدیگر قرار داد .

چند هفته بعد پدرم به هوش آمد و حواس اولیه خود را بدست آورد و با اتفاقی که پیش آمد بنظر می رسید مسیر جدیدی در آینده برای من رقم خواهد خورد.

« باید ببینیم»  عنوانی است که من به مجموعه عکس هایم در زمانیکه پدرم هنوز در قید حیات بود، داده ام. آن عنوان  بازتاب امیدی بود که داشتم تا پدرم بتواند سلامت خود را دوباره
بدست آورد و امکان داشت رابطه جدیدی بین ما در حال
شکل گیری باشد.اما  مرگ ناگهانی او موجی از خشم را در من ایجاد کرد . اولین بیانیه ی من تحت عنوان «سفر از مرگ تا زندگی ، من و پدرم را از هر زمان دیگری به هم نزدیکتر کرد» زمانی نوشته شد که پدرم هنوز زنده  و تحت درمان بود.

دانستن اینکه زندگی ما درسال آینده چطور خواهد بود غیرممکن بود : «باید ببینیم»

[no_portfolio_list type=”masonry_with_space_without_description” padding_between=”5″ hover_type_text_on_hover_image=”cursor_change_hover” columns=”5″ filter=”no” show_icons=”yes” icons_position=”center” link_icon=”no” lightbox=”yes” show_like=”no” show_title=”no” disable_link=”no” portfolio_link_pointer=”lightbox” separator=”no” show_categories=”no” category=”article-gallery1″ icon_pack=”font_awesome” fa_icon=”” number=”-1″]