زمان توقف نمی کند: بررسی نمایشگاه عکس ۳۴ درجه شمالی ۴۶ درجه شرقی

زمان توقف نمی کند: بررسی نمایشگاه عکس ۳۴ درجه شمالی ۴۶ درجه شرقی

زمان توقف نمی کند: بررسی نمایشگاه عکس ۳۴ درجه شمالی ۴۶ درجه شرقی کانون عکس اصفهان

گروه تحریریه کانون عکس اصفهان

زهرا انالی:

نمایشگاه عکس ۳۴ درجه شمالی ۴۶ درجه شرقی ، آثار علیرضا وثیق انصاری با موضوع زمین لرزه آبان ماه سال۹۶ در کرمانشاه ، از ۱۱ لغایت ۲۳ آبان ماه در گالری نگرش واقع در خیابان خاقانی برپا بود.

وارد گالری شدم، بوی تند عود فضا را پر کرده بود، بیانیه هنرمند توجه ام را جلب کرد، در بیانیه علت نامگذاری نمایشگاه توضیح داده شده و نحوه ارائه ی آثار ، بهمراه هدف هنرمند از برپایی نمایشگاه بیان شده بود.

وارد سالن سمت چپ شدم، عکسها به صورت مجموعه ای ارائه شده بودند
مجموعه اول :
“لحظه ای پیش و پس از حادثه”
عکسهاى رنج آور، مردم قبل از حادثه مشغول روزمرگی های خودشان بودند، که همه چیز دگرگون شده، به این فکر میکنم که در یک چشم بر هم زدن همه چیز تغییر کرده، و هر لحظه ممکن است این اتفاق هر جایی رخ بدهد، حتی همین الان برای ما همین جا…

مجموعه دوم:
“زمان توقف نمیکند”
روزهایی که ما در آرامش و امنیت نشسته و اخبار زلزله زدگان را دنبال میکرده ایم ، واقعا آن جا چه خبر بوده، برخی منتظر کمکی از سوی هموطنان، بعضی
آستین بالا زده و مشغول بازسازی، عده اى در سوگ عزیزان از دست رفته شان، و عده ای هم هنوز در بهت بسر برده، و من اندوهناک، به این می اندیشم که عکاس چه جسورانه این احساسات را به تصویر کشیده است.

مجموعه سوم
“واکنش های انسان دوستانه”
جسته و گریخت از طریق اخبار رسانه ها اطلاع داشتم که عده ای بسیج شده بودند برای جمع آوری کمک های نقدی و غیر نقدی برای زلزله زدگان و گروهی برای کمکهای حضوری به منطقه رفتند اما دیدن عکسهای این مجموعه خالی از لطف نبود.علی الخصوص عکسی که پرستار هلال احمر کودک تازه متولد شده را در آغوش گرفته و حس امیدی که این عکس برای من بهمراه داشت.

مجموعه چهارم
“کودکان چه می بینند”
در استیتمنت به تاثیر پذیر تر بودن کودکان اشاره شده عکاس هم این موضوع را به خوبی نشان داده، اما یک عکس من را چند ثانیه میخکوب کرد ، کودکی که جلوی ساختمان آوار شده، در کنار لوله کشی آب تنها نشسته و ظاهراً در حال شستشوی ظرف است ، ذهنم خیلی مشغول شد، یعنی خانوادش را از دست داده؟ یعنی در آینده باید همیشه تنها باشد؟ از این مجموعه با بغض عبور میکنم…

مجموعه پنجم
“زندگی ادامه می یابد”
عکسى در این مجموعه بود از یک آرایشگاه زنانه که بصورت موقت در کانکس برپا شده، خیلی برایم جالب بود، عکاس به راحتى توانسته بود وارد این آرایشگاه شود و ارتباط برقرار کند و عکس بگیرد…

مجموعه ششم
” نوروز شروعی دوباره ”
این مجموعه پر از حس زندگیست، پارادوکس بین ویرانی ساختمانها با افرادی که دور هفت سین نشسته اند، افرادی که رقص و پایکوبی در ویرانه برپا کرده اند، خانواده ای که در حال شستشوی پتو هستند، همه و همه سرشار از انرژی هستند.

مجموعه هفتم
“سالی که گذشت…”
استیتمنت این مجموعه بسیار جالب بود، مخصوصا خط آخرش؛ (در برابر رنج زیستن چه کسی پاسخگوی ما بود؟ در آینده ی پیش رو چه کسی جز ما به یاری ما خواهد شتافت؟)
عکسها گویای فعالیت های یکساله هستند و داغی که پس از یکسال هنوز تازه است.

مجموعه ها تمام شدند ، وارد سالن کوچکتر شدم، چند تک عکس که در سایز های بزرگتر چاپ شده، اولین عکسی که مشاهده میکنم اشناست، قبلا دیده ام، همان عکس معروف، عکس تولد… همان عکسی که چندین و چند بار در فضای مجازی دیده بودم و هر بار تازگی دارد،پس از مشاهده همه عکسها به آخرین قاب رسیدم . پیرزنی خسته، با حالتی محزون نشسته و به لنز دوربین خیره است ، فکرش اما کجاست…خدا میداند.

پس از بازدید ، گفتگویی جمعی و دوستانه پیرامون نمایشگاه با هنرمند داشتیم،

در پاسخ به سوال یکی از حاضران که تعداد دفعات سفر به منطقه را پرسید، گفت: ” چهار بار سفر داشتم، اولین برخوردم با زلزله ساعت ۷ صبح ۲۲ آبان بود که سر پل از ماشین پیاده شدم ، سه روز انجا بودم، سفر دوم سه روز قبل از سال تحویل آغاز شد و تا سه روز پس از سال تحویل ادامه داشت، سفر سوم تایم کوتاهی در خرداد ماه بود و سفر آخر چند روز پیش برای اتمام پروژه بود.

سوال یکی دیگر ازحاضران درمورد مشکلات عکاسی و گرفتن مجوز در آن منطقه بود، ” من ابتدا برای گرفتن مجوز رفتم، اما فرمانداری هم خراب شده بود!! ما عکاسی را آغاز کردیم، مشکلی نبود دفعات بعدی هم عکس گرفتن عادی شده بود و مانعی نداشتیم”

سوال دیگر در مورد عکسها مخصوصا عکس معروف تولد بود که چندین بار بدون ذکر عکاس منتشرشد و واکنش ایشان چگونه بود که آقای وثیق انصاری گفت: “من در آن زمان شرایطی نداشتم که پیگیری کنم، و خیلی از صفحات اسم عکاس را ذکر کرده بودند.

سوال دیگر در مورد احساسات عکاس در آن شرایط بود؛”سعی کردم با وجود صحنه های دردناک و دلخراش،ذهنم را آرام کنم تابتوانم بی طرفانه عکاسی کنم.

[vc_gallery type=”image_grid” images=”353528,353527″ column_number=”2″ grayscale=”no” hover_icon=”none” images_space=”gallery_with_space”]