دیگر جایی برای نوستالژی نمانده است

دیگر جایی برای نوستالژی نمانده است

دیگر جایی برای نوستالژی نمانده است کانون عکس اصفهان

شهرام احمدزاده ترکمانی/گروه تحریریه سایت کانون عکس انجمن سینمای جوانان اصفهان:

نمی‌شود کارهای مجید کورنگ بهشتی را ببینی و درنگ و تأملی نکنی و با افکار و ذهنی درگیر نشده به خانه بازگردی. خصوصا آثاری که مبینِ دغدغه‌ای مشترک هستند در بین هم‌نسلان و پیشینیانمان. گذر بی‌محابای زمان، تکه‌تکه شدن و تغییر روزمره چهره ی شَهرت و استیصال و ماندنِ تو با نوستالژی‌های غم‌زده و کمرنگ شده‌ات؛ در نمایشگاه فاصله‌های متساوی روایتی متفاوت از اصفهان را از مجید کورنگ بهشتی می‌بینیم. تصاویری که تکه‌تکه چون لحظه‌ها و ثانیه‌هایی بی‌فاصله ثبت‌شده‌اند و با چینشی پازل مانند در کنار هم قرارگرفته‌اند و در نگاه کلی شرحی از گذر لحظه‌هایی پی‌درپی بر پیکر اصفهان و ساکنانش را تصویر می‌کند. هر شهر و دیاری نماد و سمبلی دارد. نقاط و ناحیه‌ای مشهور و پربازدید و پر رفت‌وآمد، که ساکنان و غیر ساکنانش، آن شهر را به آن‌ها می‌شناسند و تعریف می‌کنند. زاینده‌رود و حاشیه‌اش و درختان سرسبز و بیدهای مجنونِ صف‌کشیده در این حاشیه، پل‌های زیبای به‌جامانده از اعصار گوناگونِ شهر، نقش‌جهان و گنبدها و بناهای تاریخی بی‌شک در ذهن و حافظهٔ همه‌گان شهر اصفهان را تداعی می‌کنند.در این آثارِ کورنگ بهشتی عکس‌هایی می‌بینیم که در آن‌ها این مکان‌ها به‌صورت پانوراما لحظه‌به‌لحظه ثبت‌شده‌اند و هوشمندانه با در کنار هم قرار گرفتنِ ثبت‌ها به صورتی زمانمند ارائه‌شده‌اند که با مشاهده هر قاب گذر زمانیِ ثانیه‌ها را شاهد می‌شویم.با مجید کورنگ بهشتی و آثارش حدود یک دهه است که آشنا هستم. از زمانِ چاپ فصلنامه ادبی مهراوه و انتشار مجموعه عکس «هیچستان» در آن فصلنامه و دیدن این مجموعه از دنبال کنندگان آثار این هنرمند شدم. تکنیک غالب در آثار کورنگ بهشتی فتومونتاژ است که به صورتی استادانه در کارهای پر مفهوم و روایتمندش نمود پیدا می‌کند و به‌جرئت می‌توان گفت کورنگ بهشتی جزو اولین نفرات فعال در این سبک در عکاسیِ ایران است. در این مجموعه نیز به‌گونه‌ای عکس‌ها کنار هم مونتاژ شده‌اند که جلوه‌گرِ المان‌های تکرار، حرکت، گذرِ زمان و فرسایش هستند. فرم‌ها و خطوط و منحنی‌های هندسیِ به‌هم‌ریخته و رنگ و نور مات و کدر شده در عکس‌ها، ارجاعی به گذشته دارند و حسی نوستالژیک در بیننده برمی‌انگیزند. اما در کنار این حس نوستالژیک با توجه به وجود اشیای مزاحم در کادرها، خط افق نامعلوم، دستی که به نشان کوتاه ماندن از آن گذشته و تعادل و توازنی که نابودشده، به استیصال دراز شده، گویای مطلب و واقعیتی دیگر است. شهر با گذر زمان تکه‌تکه شده است. تنها خاطره تکرار شدنی در شهری که با ساخت‌وسازهای غریب و نامعقول ویران‌شده، درحاشیه زاینده‌رود است که آن‌هم با خشکی گاه‌به‌گاه و طولانی‌اش روزبه‌روز محال و ناممکن‌تر می‌شود و به قول صاحب اثر دیگر جایی برای نوستالژی نمانده است. مجموعه فاصله‌های متساوی که در موزه هنرهای معاصر اصفهان به نمایش درآمده است مجموعه‌ای موفق و پربار از منظر عکاسی شهری است و اشاره دارد به وضعیتِ رو به فرسایش و ناپایدارِ شهری که کج‌سلیقه و رو به ویرانی نو شده است. در مجموعه عکسِ ژوزف پولروس هم به‌گونه‌ای دیگر شاهد این دید و روایت هستیم. ژوزف پولروس با استفاده از فرم کلاسیکِ سه‌گانه عکس‌هایی از مناظری از شهر ارائه کرده که کمتر توجهی به آن‌ها می‌کنیم و جالب اینجاست که از اشیاء و مکان‌هایی عکاسی کرده که در آینده‌ای نه‌چندان دور نخواهند بود و از بین خواهند رفت. آگهی‌های کوچکِ تبلیغاتیِ چسبیده بر در و دیوارها، دیوارنوشته‌های کثیف و قدیمی، خانه‌ها و مغازه‌ها و بازارهایی که به‌سرعت تخریب و به‌جایشان اماکن جدید ساخته خواهد شد، حتی روزنه‌های نور در داخل بازار و درب‌های آهنی و کهنه ی گاراژها و حتی رد سایه ی درختان در کوچه‌ها و خیابان‌ها.جالب اینجاست که هنرمندی از کشور اتریش هم پیش‌بینی کرده که وضعیت در کشور ما نیز به‌گونه‌ای است که به‌سرعت چهره شهرهایمان دگرگون می‌شود و چهره امروز قسمت‌هایی شهرهایمان را برایمان ثبت و ارائه کرده است.

[vc_gallery type=”image_grid” images=”350886,350887,350888,350889,350890″ column_number=”4″ grayscale=”no” hover_icon=”none” images_space=”gallery_without_space”]