بخش دوم از دل گفت و گوها با مهدی وثوق نیا
عکاسی مستند هنری به دنبال ثبت صرف نیست
🔷عکاسی مستند هنری اشاره به بخشی از عکاسی مستند دارد که به دنبال ثبت صرف نیست. همانگونه که داعیهای بر ایجاد تغییرات اجتماعی نیز ندارد. در این شکل از عکاسی حدیث نفس عکاس اهمیت دارد، یعنی فقط عکاسی کردن از یک فضا و منظره مدنظر نیست؛ بلکه آن فضا در ارتباط با ذهنیت عکاس معنا پیدا میکند و عکاس نگاه و برداشت شخصی نسبت به آن فضای خاص را دارد. در این صورت است که عکاس به سمت عکاسی مستند هنری یا تألیف گونه حرکت میکند. «آلن سکولا» عکاس و نظریه پرداز بهتر از من میگوید: «عکاسی مستند وقتی هنر تلقی میشود که از ارجاع صرف به جهان فراتر رود، وقتی که پیش از هر چیزی، بدل به حدیث نفس هنرمند شود.»
🔷در عکاسی دو راه کلی برای پرداختن به ذهنیات شخصی هنرمند وجود دارد. نخست آنکه عکاس با نظر به هدف نهایی، تصویر ذهنی خود را به شکلی کارگردانی شده جلوی دوربین بیاورد و یا آن که با استفاده از واقعیتهای موجود در جهان اطرافش معادلی نزدیک برای ذهنیتهای خود بیابد. عکاس مستند هنری عملاً راه دوم را انتخاب میکند. او همچنان بر ثبت واقعیات بدون دستکاری و تغییر آن اصرار میورزد اما عملاً دلیل این ثبت نمایان ساختن ذهنیت عکاس برای مخاطبانش است. با بیانی دیگر عینیات و واقعیات در واقع بهانهای میشوند تا هنرمند معادل آنچه در ذهن دارد را در بیرون بیابد. موضوع دیگری که این حیطه از عکاسی را از سایر انواع عکاسی مستند جدا میکند بستر ارایهی آن است. در گذشته، عکاسی مستند تا حد زیادی وامدار فتوژورنالیسم یا عکاسی مطبوعاتی بود و از بستر مطبوعات برای ارائه و مطرح کردن خود استفاده میکرد. به بیان دیگر، اکثر عکاسان مستند به نوعی فتوژورنالیست هم بودند اما به تدریج و با گذر زمان عکاسی مستند مستقلتر شد. از نشانههای این استقلال ارائه این عکسها در گالریهای هنری و چاپ عکسهای مستند در قالب کتاب است. با ایجاد این تغییر در بستر ارایهی آثار، زودگذر بودن و زمانمند بودن مطبوعات که از ویژگیهای بارز این فضا است از عکسهای مستند هنری فاصله گرفته و به شکلی روشن و تاثیرگذار سبب تأمل بیشتر بر عکسها شده و راه را برای نقد و تحلیل بیشتر این آثار باز میکند.
🔷نگاه کلاسیک همواره اعتقاد داشت که یک عکس همه چیز را بیان میکند پس از متن و نوشته دوری میکرد. ولی بعدها دیدیم که عکس به خاطر شکلی که دارد توان بیان خیلی چیزها را ندارد. پس نوشته در عکاسی مستند هنری به سمت سیاستنامه به پیش میرود و نوشته مجموعه دیگر تنها اطلاعات مکان و زمان نیست. نوشته در این شکل کمک میکند شما در مسیری بیفتید که عکاس در پی کشف آن در تلاش بوده و به نوعی شما در اندیشیدن با او سهیم میشوید. از همین روست که گاهی بعد از خواندن بیانیه یک مجموعه عکس ارتباط دیگری با عکسها برقرار میکنیم.
🔷 این که بگوییم عکاسی مستند هنری ارزشمندتر است، به نظرم حرف اشتباهی است. گرایش به هر شاخه از عکاسی صرفاً یک انتخاب است. ولی اعتقاد من این است که باید بر اساس نیازهای زمانه خودمان جلو برویم. طبیعتاً من چیزی را که در تاریخ اتفاق افتاده را نمیخواهم تکرار کنم. ُ میخواهم اگر بتوانم در تاریخ سهمی هر چند اندک داشته باشم و کار خودم را در حد خودم انجام بدهم. مطالعات جدید در دنیای عکاسی معاصر به ما امکان داده تا از عکاسی برای سرایش شخصی از جهان استفاده کنیم.
🔷با توجه به اینکه بحث شخصی و ذهنیبودن در شاخه عکاسی مستند هنری مطرح است، به نظر میآید امکان بیشتری برای عکاس مؤلف شدن در این شاخه فراهم باشد.
🔷از نظر من عکاس مؤلف میتواند در همهی شاخههای عکاسی به وجود آید. اما مؤلف بودن کار بسیار دشواری است. به همین دلیل تعداد عکاسان مؤلف به نسبت تعداد تمام عکاسان رقم بسیار ناچیزی است. به عنوان مثال «لی فرید لندر»، «واکر ایونز» از عکاسهایی هستند که میتوانیم از آنها به عنوان عکاس مؤلف نام ببریم. نابغههایی که ابتدا تحت تأثیر دیگران بودند ولی بعدها توانستند راه خودشان را پیدا کنند.
🔷از نظر من یک هنرمند در طول دورهی کاری خود مجاز است تا هرگونه که میخواهد به تولید اثر بپردازد. به هر حال انسان زنده تغییر میکند و طبیعی است که این موضوع در آثارش نیز نمایان میشود. اما آنچه اهمیت دارد اصیل بودن کار یک هنرمند و دغدغههای اوست. این موضوع به عکاس کمک میکند تا نقاطی مشترک میان همهی آثار او قابل شناسایی باشد. به عنوان تجربهای شخصی در سالهای اخیر به چیزهایی رسیدم که سعی کردم به آنها پر و بال بدهم. از نظر من اینکه هیچ تغییری در مسیر عکسهایم نداشته باشم غلط است ولی اعتقاد دارم هر تغییری هم الزاماً خوب نیست. تغییرات برای من بعد از سی سال عکاسی یک شکلی دارد و برای کسی که این کار را تازه شروع کرده شکل دیگری. به نظرم کسی که در شروع کار است باید تجربیات زیادی کسب کند و با مسیرهای مختلفی روبرو شود. در اصل این کار فرصت شناخت خود و انتخاب درست گرایش را برای او فراهم میکند اما کسی که به بلوغ میرسد تغییرات برایش محدودتر میشود ولی در عوض سعی میکند تغییرات در جهت عمیقتر شدن کارش باشد.